دوری از غرور و تمجید

درباره مرحوم محمد حسن مامقانی بزرگ اعلی‌الله‌مقامه شریف نقل می‌کنند: گاهی اوقات ایشان در منزلشان مراسم عزاداری برگزار می‌کردند. هنگامی‌که منبری‌ها از ایشان تعریف می‌کردند، حضرت آقا عبای خود را بر سر می‌کشیدند.

یکی از دوستان پرسیدند چرا زمانی که ما از شما تعریف می‌کنیم عبا را بر سرتان می‌کشید؟ فرمودند: در دوران کودکی ما خیلی فقیر بودیم. مامقان هم زمستان‌های سردی داشت، یک روز صبح که می‌خواستم به مدرسه بروم برای جلوگیری از سرما از مادرم با گریه یک کلاه خواستم، مادرم من را به انباری برد و گشت تا یک کلاه خیلی کهنه و پاره پیدا کرد و به من داد، به خاطر سرمای زیاد مجبور بودم آن کلاه را سر کنم، اما از روی خجالت نزدیک مدرسه که می‌رسیدم آن را برمی‌داشتم. من این کلاه را هنوز هم دارم و وقتی شما از من تعریف می‌کنید، عبا را بر سرم می‌کشم و کلاه را از جیبم در می‌آورم و به خود می‌گویم، این تویی، مغرور نشو و این تعریف و تمجیدها را باور نکن، مبادا دنیا تو را فریب دهد.

کم خوابی

آیت الله العظمی بهجت(ره) میفرماید: زمانی که ما در کربلا بودیم، آقا شیخ عبدالله مامقانی رحمه‌الله در قید حیات بودند. گفته می‌شد که ایشان شبانه‌روزی چهار ساعت می‌خوابد، ولی در کتاب رجالش نوشته است: تألیف این کتاب سه سال طول کشید و من در این مدت، شبانه‌روزی سه ساعت می‌خوابیدم! این‌ها اتمام حجت است برای کسانی که خیال می‌کنند اگر خوابشان مقدار اندکی از هشت ساعت کم شود، می‌میرند. شیخ آقا بزرگ تهرانی رحمه‌الله هم در وقت تألیف، نشسته می‌خوابید. ایشان هر روز مقداری می‌نوشت، حتی روزی که وفات کرده بود، به یک پهلو تکیه نموده و مقداری نوشته بود. آقایی نیز از پدرش نقل می‌کرد که سه سال نشسته می‌خوابیدم و در این مدت رختخواب خود را برای خواب باز نکردم.

.
این‌گونه عاشقِ علم و عاشق عمل بودند! آیا این کم‌خوابی‌ها و پرکاری‌ها بدون محبت ممکن است؟! البته امکان دارد کسی از ناراحتی نخوابد، اما آن کجا و راه محبت کجا که اصلاً نمی‌گذارد محب آرام بگیرد!
در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۵۵

ترقی کنید!

    

آیت الله بهاءالدینی

      اگر این دو کار را بکنید خیلی ترقی میکنید؛

  • نماز اول وقت بخوانید
  • دروغ نگویید

قدرت شکرگویی

«قارون» هرگز نمی دانست
که روزی، کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند ما را به آسانی مستغنی میکند...
و «خسرو» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است...
و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد می‌زدند،
کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید...
و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند
هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید ...
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند،
هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد ...
بگونه ای زندگی می‌کنیم که حتی پادشاهان عصر هم اینگونه نمی زیستند اما باز شانس خود را لعنت میکنیم !
و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم !
خدایا قدرت شکرگوئی در حرف و عمل را به ما عنایت فرما

شکیبایی در تنگ دستی

امام_علی_علیه_السلام  :
خیرُ النّاسِ مَن کانَ فی عُسرِهِ مُؤثِرا صَبورا .
بهترینِ مردم، کسى است که در تنگ دستى اش ایثارگر و شکیبا باشد.


غرر الحکم : ج ٣ ص ٤٣٥ ح ٥٠٢٨